۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

کار در سوئد

یادمه خیلی وقت پیش یکی از دوستان راجع به وضعیت کار در سوئد پرسیده بود الان می خوام یافته های خودم رو تا اینجا بگم در مورد کار در سوئد چون کم کم کار روی تزم دارم شروع می کنم و بحث کار جدی شده. خوب اول باید بگم که توی سوئد هم مثل بقیه جاها رکود اقتصادی اثر منفی روی وضعیت کار گذاشته. حتی برای رشته هایی مثل الکترونیک هم اوضاع کار خیلی جالب نیست. اینجا هم مثل سایر کشورها برای اینکه بتونید کار بگیرید باید اجازه اقامت داشته باشید. یا ویزای تحصیلی، یا اقامت دائم و یا ویزای کار. وقتی دانشجو باشید اجازه دارید کار کنید ولی بعد از درستون به شما فرصتی داده نمی شه که کار پیدا کنید و اگه کار پیدا نکرده باشید اونم با درآمد حداقل 13000کرون در ماه باید کشور رو ترک کنید. یه کم احمقانه است که توقع دارند اگه کسی می خواد کاری پیدا کنه همون اواخر تحصیلش موفق به اینکار بشه. یه چیز دیگه که هست اینه که اینجا برای کار کردن باید زبان سوئدی بلد باشید گرچه همه انگلیسی می دونند ولی کارا رو معمولا به کسی می دند که سوئدی بلده. پس اگه مثل من کسی مستر یک ساله می خونه باید توی یک سال هم سوئدی یاد بگیره، هم درسش رو خوب بخونه و هم موفق بشه کار پیدا کنه و این کار راحتی نیست. گرچه اصولا فشار چیز بدی نیست و معمولا آدم رومجبور می کنه زودتر پیشرفت کنه. این می تونه هم فرصت باشه و هم تهدید. اینجا بازار کار کامپیوتر بد نیست خصوصا برنامه نویسی ولی برای کارایی مثل حوزه کاری من مشاوره و تحلیل باید آدم زبان و کمی هم فرهنگ سازمانی اینجا رو بدونه پس سخت تر میشه وارد محیط کاری شد. شرکت اکسنچور و کپچمنای توی مالمو شعبه دارند و اگه سوئدی بلد باشید و سابقه خوبی هم داشته باشید می شه واردشون شد. موضوع دیگه ای که به ورود به محیط شغلی کمک می کنه موضوع پایان نامه هستش. که اگه بتونید از یه شرکت بگیرید هم یه جورایی سابقه محسوب میشه و هم فرصت اشتغال در شرکت مزبور رو ایجاد می کنه و از میانبرهای خوب محسوب میشه. اگه ویزای تحصیلی شما داره تموم میشه و دنبال کار هستید و البته امیدوار هستید که کار پیدا کنید می تونید برای گرین کارت دانمارک اپلای کنید که اگر مستر داشته باشید خیلی راحت بهتون گرین کارت می دن و با اون می تونید توی سوئد یا بقیه کشورهای عضو شینگن کار کنید. حتی می تونید از این لینک آنلاین براش اپلای کنید. یه موضوع دیگه ای هم که هست اینه که به نظر من شاید با یاد گرفتن زبان سوئدی اینجا راحت تر بشه کار پیدا کرد نسبت به بقیه کشورهای انگلیسی زبان. آخه فکرش رو بکنید تعداد رقبای انگلیسی زبان شما چند نفرند ولی اگه مثلا سوئدی بدونید چند نفر رقیب خواهید داشت برای گرفتن یه شغل؟ قطعا کمتره ولی اینا همش تحلیل و احتمال هستش و ممکنه در عمل چیزای دیگه ای برای هر کسی پیش بیاد.


۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

سال 2011 مبارک

سلام سال 2011 رو تبریک می گم. البته دیر شده یه کمی ولی بازم هنوز نو هستش. تو این یه ماهه خیلی سرم شلوغ بود. با اینکه تعطیلات بودم ولی ذهنم درگیره کارای دانشگاه بود. خوب یه خلاصه بگم. اینجا به سال نو می گن یول به معنی تولد هستش که زمانش تقریبا همزمان با یلدای خودمونه و جالبه معنی یلدا هم روز تولده. این سوئدی وقتی از من می پرسیدند شما تو ایران کریسمس رو جشن می گیرین یا نه؟ من می گفتم ببخشید شما یلدای ما رو دارید جشن می گیرین حواستون نیست. به هر حال مراسم جالبی داشتن اینجا که خوراکی های مخصوصی دارند برای یول. یه بیسکویتهایی دارن که بهش می گن pepparkaka. یه جور بیسکویت با کمی فلفل هستش. همینطور نوشیدنی های این ایام یولموست و کلوگ هست. کلوگ یه مشروب الکلی شیرین هستش که بصورت گرم می نوشند و توش خلال بادام و کشمش هم می ریزند و با پپرکاکا می چسبه. مخصوصا تو هوای سرد. گفتم سرما یادش افتادم. اینجا چند روزی هست که هوا گرمتر شده و بارون می باره. برفها دارند آب می شن. ماه گذشته برف بسیار سنگین داشتیم و سرمای معمولا -4 تا 0 الان هوا 4 درجه شده و رفته رفته گرمتر می شه. الان چند روزیه که تهران هواش از اینجا سردتره.